شهیدان احمد و محمود مفید شهید احمد سال 1343 و شهید محمود سال 1344 در خانوادهای مذهبی در منطقه شرق تهران به دنیا آمدند. نام پدرشان غلامرضا و مادر زهرا مفید است. شهید احمد فرزند اول خانواده و شهید محمود فرزند دوم است و صاحب چهار خواهر و یک برادر دیگر هستند. شهیدان مفید تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در مدارس شرق تهران گذرانده اند و علوم دینی را نیز از زمان کودکی در مساجد و هیئت جوانان و نونهالان حسینی تهرانشرق فراگرفته اند. شهید احمد از دورۀ دبیرستان -به عنوان طلبه- دروس دینی را در حوزۀ علمیۀآیت الله مجتهدی فرامی گیرد.در ایام جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام اولین روز فتح شهر فاو در عملیات والفجر هشت در تاریخ 22/11/1364 به درجۀ رفیع شهادت نایل می گردد. شهید محمود که یک سال از برادر شهیدش کوچکتر است به عنوان نیروی بسیجی به جبهه میرود و در عملیات کربلای پنج شرکت میکند. او پس از رشادتهای فراوان در تاریخ 10/12/1365 به درجۀ رفیع شهادت نایل میگردد و به برادر میپیوندد. مزار شهید احمد در بهشت زهرای تهران قطعه 53 و شهید محمود در قطعه 28 زیارتگاه عاشقان راه شهادت است. فرازهایی از وصیتنامه شهید احمد «...شکر پروردگار جل جلاله را که منت بر سر همه ما نهاد و ما را به طریقش هدایت فرمود که اگر هدایت او نبود اصلاً هدایت نمییافتیم. و شکر و سپاس مخصوص اوست که خودش را به ما شناسانید تا از مرحله سُفلی به مراتب اعلی راه یابیم و متصل به ذات اقدسش شویم که همه از اوییم و اوست که از روح خویش در ما دمید تا در نهایت به تکامل انسانی برسیم و خداوند علی اعلی را سپاس و تسبیح میگوییم که دین مبینش (اسلام) را به ما فهمانید هر چند که درک و فهم کوتاه و عاجز ما هیچ گاه نمیتواند به مراتب اعلای آن برسد لکن هر کس بهقدر ظرف خویش از این بحرِ عمیقِ حیات بهرهای گیرد. کلام ما عاجز است از اینکه چیزی در مورد سیر عالم و دنیا و آخرت بگوییم و آنهم منِ ناتوان که قدرت فهمیدن هیچ چیز را به خاطر محدودیتم ندارم. دنیا محلی است برای عبور؛ پلی است بین عدم و هستی. و دنیا دار فنا است که هر چیز در آن رو به هلاکت میرود و این از بین رفتنها اگر حول محور مقدس او باشد سعادت و اگر نباشد فلاکت و بدبختی است. کل سیر دنیا به خاطر عاشق شدن است و مجرای ادراک محبوب است؛ محبوبی که همیشه دنبال محبّش میگردد، میخواهد او را از مهلکه نجات بخشد و او را از آتش رهایی دهد. ولی ما به خاطر غفلتمان و نادانی محضمان نمیتوانیم او را دریابیم و حجابهای غلیظ ظلمانی آنقدر بر چهره جانمان کشیده شده که گوش و چشم و قلب ما را مهجور کرده و آن قدوس آنقدر به این عبد حقیر ارزش داده است که او را میخواهد خلیفه خود در روی زمین کند و آن بینهایت بزرگ به این بینهایت کوچک آنقدر نعمت و رحمت فرموده که انسان در مقابل شکر کوچکترینش که بزرگترین آنهاست عجز کامل دارد. و اسلام عزیز که اکمل صدر رسول معظم و خلقت کل خلائق عالم همه از تجلیات قدرت و عظمت اوست. اسلام برترین چیز است و هیچ {چیز} بالای آن نیست. اسلام که آنقدر خون مقدس به پایش ریخته شده است تا از سایههای پر برکت ولایتش بر عالم، هم اکنون زندهایم و چهقدر لیاقت بر کسانی که خداوند در این راه انتخابشان فرمود و بر پروندهاش مهر بنده بودن خویش را زد و به ملائکه¬الله نسبت به چنین بندگانی مباهات فرمود (طوبی لهم). ما هر چهقدر هم که پیش خودمان فکر کنیم که به او نزدیک میشویم ولی خط از ولایت اهل بیت جدا باشد جدایی محض از ذات کبریایی است. بیهیچ شکی باید در محضر حق تعالی جوابگو باشیم. خط اصلی ما ولایت فقیه است که نشأت گرفته از خط مبین اسلام است و هر گروه یا دسته و . . . بخواهد از این راه جدا شود هلاکت محض است. از دنیا، چیزهای اندکی فهمیدم و می خواستم تا آنجا که فکر و فهم ناقصم درک کرده بود بنویسم لکن مجال نیست ولی توصیه میکنم از وصیتنامههای شهدا این درس بزرگ را بگیرید. به علم و ایمان توأم با هم توجه بسیار داشته باشیم که دو بال پرواز به سوی حقتعالی است و تقوای الهی تنها چیزی است که باعث خیر دنیا و آخرت میگردد و در همه جا این تقوای الهی به کار انسان میآید. چه در سادهترین کارها و چه در مشکلترین و صعبترین آنها از مکرهای شیاطین چه درونی و چه بیرونی غافل نباشیم و همیشه مراقبت از خویش را داشته باشیم که مهمترین عامل برای صعود بهسوی او مراقبت از خویشتن است (چه روحی و چه جسمی). چه بزرگانی بودند که این درسها را به ما دادند و رفتند و ره به رهدار سپردند. ایمان را با ذکر خدا و تلاوت قرآن و توکل بر او در جانمان شکوفا کنیم و سعی کنیم از استعدادهایی که در درونمان قرار داده است استفاده کنیم. سخن من بسیار است لکن آنچه تاثیر دارد عمل است. اگر هر مسلمانی آنچه را که از حقایق میداند عمل کند، مسلماً به سعادت خواهد رسید. و آنانی که به این راه رفتند مرد عمل بودند. سعی کنیم در تمام ابعاد تابع اسلام عزیز باشیم -از لحاظ عبادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی،. . . و اینجا مرکز عشق است. تجلیات عشق و محبت نسبت به او را فقط در اینجا میتوانیم بهوضوح ببینیم. به دوستان عزیزم و همچنین برادران طلاب محترم توصیه میکنم که این مطلب را از عبد ناچیز بپذیرند و همهجا خدا را در نظر داشته باشند. به تعلقات دنیایی بیاعتنا باشیم که همه رفتنی هستند و آنچه ماندنی است آن چیزی است که برای خدا باشد. همه رفتند، خیلی جنگها و کشتارها واقع شد لکن هیچ چیز از آن باقی نماند، لکن قضیه کربلا -با این که محدود و کوتاه بود (ظاهراً)- چون در رابطۀ با خدا بود، به وسعت عالم امکان تلألؤش درخشنده است و جوشش خون اوست که در بازوی عزیزان ما حماسه میآفریند و چشم همه را به سوی صورت محبوب عالم میگشاید. جبهه محل انسانسازی است. این یک حقیقت محض است! نه یک شعار! جهاد فی سبیل¬الله پشتوانهاش خود اوست و همه چیز برای اوست و برای اوست و به سوی اوست. و شهادت کلمه شیرینی است که گامهای خالص و قلبهای پاک هستی آن را درمییابد و واقعاً چه شیرین است در خون غلتیدن در محضر او و برای او و در راه او، که شیرینی آن را خلصاء از ابرار ادراک میکنند و بس. و چقدر فکر باید کوتاه باشد که شهادت را رفتن محسوب کند. شهادت عین هستی و هست شدن است. این چه شوری است که اصحاب اباعبدالله الحسین (ع) در شب عاشورا تا صبح به ذکر و مناجات و قرآن و شادی کردن مشغول بودند... دیگر اینکه سه نکته مهم اخلاقی را که به درد همه میخورد- چه آنهایی که در راه خدایند و چه آنهایی که نیستند- و این سه نکته مهم را تمام آن کسانی که به جایی رسیدهاند، رعایت کردهاند. و خیلی هم مهم است و همه ما کنترل نفسمان در مرحله ابتداییش در گرو این سه چیز است که خداوند هم از این سه چیز بسیار خوشش میآید. 1- کمخوری 2- کمگویی 3- کمخوابی که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... و شما ای پدر و مادر عزیز و مهربانم که اگر خاک کف پایتان را بر چشم بمالم جا دارد. شمایی که رضایتشان در برابرش رضایت حقتعالی است! شما از این عبد حقیر و فرزند کوچک زشتیها و خطاکاریها و اهانت مشاهده کردهاید که من عاجزانه از شما طلب بخشش میکنم. و شما ای خواهران و برادرانم! از شما نیز برای خطاکاریها و جسارتهایی که به وجود شما کردم عذرمیخواهم. ای خواهرانم باید الگوی زن اسلام باشید و هر چه میتوانید در این راه بکوشید با عبادتهایتان و حجابتان و . . . » دفتر حفظ حدیث شهید احمد مفید در هشت سالگی در این دفتر 33 حدیث آمده که شهید احمد در دوران کودکی آنها را از حفظ بوده است. چند حدیث برای مخاطبان عرضه میشود. 1- قال الصادق (ع) : « به فرزندانتان احادیث ما را بیاموزید، پیش از آن که بیگانگان بر شما سبقت بگیرند.» کافی، ج 6 ، ص 49 2- قال رسول الله (ص) : «نجات در راستگویی است، همچنان که هلاکت در دروغ است.» « هر مولودی که به دنیا می آید با فطرت دینی و معرفت الهی متولد می شود و این پدر و مادر هستند که او را به آیین یهود یا نصرانیت بار می آورند.» بحار، ج 2 ،ص 87 3- قال علی (ع) : «کسی که در کودکی به کسب دانش نپردازد، در بزرگسالی تقدم اجتماعی نخواهد داشت. »(غررالحکم) 4- قال علی (ع) : «شجاعترین مردم کسی است که بر تمایلات نفسانی خویش مسلط باشد.» (سفینه، ص728) شهید محمود در نامهای مینویسد: ... مگر مردم به وصیت احمد عمل کردند که من وصیتنامه بنویسم؟! وصیت من همان وصیت احمد است... وصیتنامۀ شهید احمد نشأت گرفته از درجۀ علمی بالا و ایمان قوی او است و در بیست صفحه مرقوم است که فرازهایی از آن برای مخاطبان آورده شد.